تشریح ماموریت‌های دانشگاه کارآفرین در گفتگو با دکتر دل‌انگیزان - دانشکده علوم اجتماعی

دکتر دل‌انگیزان:  

  • ماموریت دانشگاه نسل سوم پرورش افراد حرفه‌ای در خدمت کسب‌وکارها و تولید ثروت است
  • دانشگاه کارآفرین خلق ثروت می‌کنند و منجر به افزایش رفاه اجتماعی و زندگی آسان‌تر مردم می‌شود
  • دانشگاه نسل سوم یک دانشگاه انسان‌گرا است
  • نظام انتخاب دانشجو باید اصلاح شود و دانشجوی با انگیزه که نیازمند این آموزش‌ها است بر اساس انتخاب گروه آموزشی وارد دانشگاه شود
  • مرکز مشاوره روانشناسی و شتاب‌دهنده دانشگاه رازی بزودی راه‌اندازی می‌شود
  • افزایش ۶ درصدی نرخ مشارکت نیروی کار در استان کرمانشاه
  • آرمان‌ها ستاره قطبی هستند و به سمت آنها حرکت می‌کنیم ممکن است خود آرمان تحقق پیدا نکند اما حرکت به سمت آرمان ارزشمند است
  • بی‌عدالتی در جامعه انگیزه کار موثر را از بین می‌برد؛ نظام پاداش‌دهی باید بهره‌ورانه باشد

 

 

به گزارش روابط عمومی دانشگاه رازی، طی دهه‌های اخیر، آموزش عالی دستخوش تغییرات بنیادینی شده و توجه به کارآفرینی یکی از دغدغه‌های مهم دانشگاه‌ها در سراسر دنیا به شمار می‌آید. در حقیقت نقش دانشگاه‌ها با توجه به مسئولیت‌های جدید در قبال جامعه دگرگون شده است و نظام آموزشی عالی به منظور همسویی هر چه بیشتر با فرآیند توسعه اقتصادی بومی، منطقه‌ای و بین‌المللی، به تغییر نقش سنتی خود که صرفا تولید دانش می‌باشد به سوی دانشگاه‌های کارآفرین که افزون بر تولید دانش و خلق ایده‌ها، آنها را به عمل هم تبدیل می‌کنند، حرکت می‌کند. دانشگاه کارآفرین یکی از پیشران‌های اصلی خلاقیت،‌ نوآوری، رشد و توسعه اقتصادی به شمار می‌آید، بر همین مبنا ماموریت مهم و چشم‌انداز آموزش عالی حرکت در مسیر نسل سوم دانشگاه‌ها است. در همین راستا با دکتر سهراب دل‌انگیزان اقتصاددان و رئیس دانشکده علوم اجتماعی، اقتصاد و کارآفرینی دانشگاه رازی گفتگویی انجام شده که مشروح آن در ادامه آمده است.

 

 

تعریفی از دانشگاه نسل سوم، اهداف و ماموریت‌های آن بفرمایید.

دانشگاه‌ها را در سه دوره مختلف می‌توان دید؛ نسل اول که ماهت نخبه‌پروری دارد و دانشگاه‌ها فقط در خدمت نخبگان و دولت‌ها هستند. در واقع دانشگاه‌های نسل اول حجم انبوهی از افراد را پرورش نمی‌دهد بلکه نخبگان را پرورش می‌دهد و به دنبال طرح و حل مسائل و موضوعات بسیار کلان است. اگر نظریه و مباحثی مطرح می‌شود در چهارچوب دانش لوکسی است که در خدمت دولت‌ها باشد.

دانشگاه‌های نسل دوم به تربیت انبوه نیروی انسانی می‌پردازد نه برای سیستم‌های دولتی و نه فقط در خدمت نخبه‌پروری بلکه در خدمت اقتصاد جامعه. یعنی نیروی انسانی زیادی تربیت می‌کند بخشی از فعالیت‌ها هم در راستای پاسخ به نیازها و مسائل شرکت‌ها و... انجام می‌شود، به عنوان مثال شرکت‌هایی که تحقیقات خود را به دانشگاه‌ها ارجاع می‌دهند و خریدار این تحقیقات هم آن شرکت‌ها هستند. دانشگاه‌های نسل دوم وظیفه خود را از خدمت به دولت و نخبه‌پروری به تولید انبوه نیروی انسانی متخصص و پاسخ به سوالات جامعه منتقل کردند.

 اما دانشگاه نسل سوم یک قدم بسیار اساسی فراتر نهاده است. دانشگاه‌‍‌های نسل اول و دوم عملا نتایج کار خود را در چهارچوب‌های اداری حکومت‌ها و مسائل اجتماعی قرار می‌دهند اما دانشگاه نسل سوم اصالتا به سمت تولید کننده ثروت می‌آید و دیگر در خدمت دولت‌ها نیست بلکه بیشتر در خدمت کسب‌وکارها قرار می‌گیرند. دانشگاه‌ها نخبه‌پروری می‌کنند ولی نخبگان دیگر در استخدام دولت‌ها قرار نمی‌گیرند بلکه در استخدام کسب‌وکارها قرار می‌گیرند. متقاضی نخبگان دیگر کسب و کارها هستند. نتایج طرح‌ها و تحقیقات هم باید به سمت تولید ثروت، ایده‌های منتهی به تجاری‌سازی و حل مسائلی که در خدمت تکنولوژی هستند، کسب‌وکارها، تولیدات و... حرکت کند.

بر اساس این چهارچوب، ماموریت دانشگاه نسل سوم در خدمت کسب‌وکارها، پرورش افراد حرفه‌ای  و متخصصی که در خدمت کسب‌وکارها و تولید ثروت قرار بگیرند. در سیستم دانشگاه کارآفرین مسئولیت اجتماعی تعاریف جدیدی می‌یابد و دانشگاهی است می‌تواند خلق ثروت کنند و این فرآیندها منجر به افزایش رفاه اجتماعی شود، زندگی آسان‌تر مردم را تامین کند و در خدمت دولت رفاه باشد. «انسان» محور دانشگاه نسل سوم است و لذا یک دانشگاه انسان‌گرا است، در حالیکه در دانشگاه نسل اول و دوم ممکن بود انسان محور نباشد بلکه محور دانشگاه‌ها مسائل حاکمیت‌ها باشد.

رویکرد آموزش عالی کشورمان و به تبع دانشگاه رازی برای ورود به این بخش چیست؟

آموزش عالی این مساله را درک کرده و وزارت علوم از دهه ۱۳۸۰ به بعد با تاسیس مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری و طی یک دهه گذشته با تاسیس شتاب دهنده‌ها، تغییر آیین‌نامه‌ها، توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان، تخصصی کردن بخش‌های نهادی خدمت‌رسان و... به این عرصه ورود کرده و کاملا در این مسیر قدم برداشته است اما در بخش‌هایی موفق‌تر عمل کرده و در بخش‌هایی نیاز به تلاش بیشتری دارد. مثلا در بخش پژوهشی تا حدودی موفق عمل کرده است، در بخش فناوری موفق‌تر عمل کرده اما در بخش آموزشی هنوز نیازمند بازنگری خیلی جدی است زیرا هنوز نظام‌های آموزشی در وزارت آموزش عالی در حال نخبه‌پروری است و اینکه افراد در خدمت دولت باشند. در حالی که اگر بخواهیم افراد در خدمت کسب و کارها باشند باید به گونه دیگری تربیت شوند، سرفصل‌ها و نوع آموزش‌ها باید اصلاح شود، تغییر واحدهای نظری به عملی باید اتفاق بیفتد، ارتباط میان دانشگاه و بخش کاربردی باید خیلی عمیق‌تر شود، زمان‌های آموزشی باید کوتاه شود مثلا دوره چهارساله لیسانس به سه سال، دوره دو ساله فوق لیسانس به یک و نیم سال و دوره دکتری حدود سه سال کاهش یابد. نوع نگاه به این موارد در بخش آموزش باید تغییر یابد، فرآیند انتخاب و استخدام اعضای هیات علمی آموزشی باید کاملا اصلاح شود و نوع امتیازدهی برای ارتقاء این افراد هم باید تغییر یابد.

وزارت علوم چه ضوابط، قوانین، سیاست‌ها و اهرم‌های تشویقی و یا اجباری برای گرایش دانشگاه‌ها به نسل سوم به ویژه در بخش آموزشی دارد؟

وزارت علوم در بخش آموزش این الزام‌ها را ندارد اما در بخش پژوهش و فناوری این الزام‌ها را ایجاد نموده است و در بخش آموزش هنوز خیلی جای کار دارد و باید بازنگری انجام شود هرچند قدم‌هایی بر داشته می‌شود، به عنوان مثال فرآیندهای اشتغال‌پذیری یا کارآفرین‌پذیری دو ویژگی هستند که باید بین فارغ التحصیلان دانشگاهی ایجاد شود کارآفرین پذیری برای کسانی که بخواهند کارآفرین شوند و اشتغال پذیری برای کسانی که بخواهند در خدمت کارآفرینان باشند. در حال حاضر دانشگاه در این بخش باید قدم‌های اساسی بردارد و مهارت‌های لازم آموزش داده شود. امروز بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نحوه راه‌اندازی یک کسب و کار، حقوق تجارت، کار تیمی، رفتارهای تعاملی و یا اصول روابط اجتماعی مانند مذاکره را بلد نیستند و در هیچ درسی به آنها یاد نمی‌دهند. مباحث مربوط به خرید و فروش و اقتصاد فردی را به آنها یاد نمی‌دهند و لذا باید مهارت‌های فرد را بالا برد، بخشی از این فرآیند باید در دبیرستان و بخشی در دانشگاه آموزش داده شود. بنابراین  نیازمند اصلاح و بازنگری جدی در بخش آموزش هستیم.

آیا در دانشگاه رازی برای تبدیل شدن به دانشگاه نسل سوم به ملاحظات بومی، ویژگی‌های خاص، محدودیت‌ها و مزیت‌های نسبی توجه می‌شود؟ توضیح بفرمایید.

بله، در چند سال اخیر در بخش فناوری و پژوهشی اصلاحات جدیدی صورت گرفته است، بخش پژوهش دانشگاه تعامل خوبی داشته، شوراها را اصلاح و نهادسازی کرده است، مثلا دفاتر ارتباط با صنعت، ارتباط با جامعه، بخش آموزش‌های کاربردی، استارتاپ‌ها، مباحث مربوط به راه‌اندازی کسب‌وکار و کارآفرینی را راه‌اندازی کرده است اما نیازمند این هستیم که بخش آموزش با این بخش همراه شود، چون آموزش با ما خیلی همراه نیست این بخش هم خیلی موفق نبوده اما کارهای خیلی جدی و خوبی صورت گرفته که نیازمند تداوم است.

این مساله در درون یک مجموعه دانشگاهی را می‌توان از سه منظر استاد، دانشجو و کارمندان مورد بررسی قرار داد. در دانشگاه رازی هر یک از این گروه‌ها چه نقشی در تحقق دانشگاه نسل سوم دارند؟ آیا انتظارات مورد نظر را برآورد نموده‌اند؟

یک بخش از این موضوع در دست ما است اما یک بخش دیگر نیست، در بخش دانشجو؛ آمدن دانشجو به دانشگاه در حوزه اختیارات ما نیست و کنکور و سازمان سنجش دانشجویان را به ما می‌دهد و ما همواره دچار این مشکل هستیم و سازگاری میان توان دانشجو و تناسب دانشگاه برقرار نیست؛ ما انتظار داریم که سازمان سنجش رتبه ما را بهتر در نظر بگیرد و دانشجویانی با انگیزه‌تر و تواناتر به ما بدهد. دانشگاه‌رازی واقعا یکی از دانشگاه‌های خوب است؛ امکانات و اعضای هیات علمی خوبی دارد. در حال حاضر با مسائلی در بحث انتخاب دانشجو مواجه هستیم؛ دانشگاه دانشجویانش را انتخاب نمی‌کند؛ تصور کنید در این وضعیت دانشجو انگیزه کافی را ندارد و وقتی وارد دانشگاه می‌شود یکسال هم طول می‌کشد تا با شرایط جدید تطبیق پیدا کند و در این یکسال فرصت زیادی از دست می‌رود. بنابراین نظام انتخاب دانشجو باید اصلاح شود و دانشجوی با انگیزه که نیازمند این آموزش‌ها است بر اساس انتخاب گروه آموزشی وارد دانشگاه شود؛ در این شرایط دانشجوی کمتری پذیرش کرد اما همان تعداد دانشجو با علاقه‌ و انگیزه که برای کشور و بخش کسب و کار خروجی داشته باشد، پذیرش شوند.

اما در بخش هیات علمی مشکل دیگری داریم؛ کرمانشاه استان محروم و حاشیه‌ای است و طبیعتا بسیاری از نخبگان تمایل دارند که در مرکز کشور کار کنند و تصور می‌کنند که اگر در مناطق حاشیه‌ای یا استان‌های محروم مرزی کار کنند ممکن است امکانات و خدمات مناسب در اختیارشان نباشد و این مساله واقعا صدمه می‌زند. موضوع دیگر در سیستم هیات علمی؛ نظام حقوق و دستمزد است؛ در حال حاضر هرچقدر که بگوییم در بین سیستم‌های دولتی دانشگاه‌ها بالاترین نظام پرداخت را به اعضای هیات علمی می‌دهند اما این نظام پرداخت نمی‌تواند انگیزه کافی در اعضای هیات علمی ایجاد کند و نمی‌توان با این شرایط نخبگان را نگه داشت از طرفی به دلیل اینکه ارتباط دانشگاه‌ها با صنعت چندان منطقی نیست و یا بروکراسی زیاد؛ امکان اینکه فرد هیات علمی بتواند بخشی از نیاز درآمدی خود را از طریق کار پژوهشی در صنعت برطرف کند هم فراهم نیست.

اما در بخش کارمند؛ متاسفانه فرآیندی داریم به نام هیات علمی کارمند که در نظام پرداخت، نظام ارتباطات و نظام ارتقاء به شدت مساله ایجاد کرده است. کارکنان تا وقتی خودشان را در چهارچوب کارمند و کارکنان تعریف می‌کنند وظایف مهم، پیشرفت‌ها، نوآوری‌های و مسئولیت‌هایی که باید داشته باشند را به عهده اعضای هیات علمی می‌گذارند و خودشان را شریک نمی‌دانند. متاسفانه این نگاه اجازه رشد به کارمند نمی‌دهد و باید این نظام اصلاح شود و شرایط به‌گونه‌ای باشد که اختلاف و تفاوت زیادی میان کارمند و هیات علمی نباشد؛ کارمند بتواند بر اساس شرایط خود را به هیات علمی تبدیل کند و هیات علمی نیز بر اساس شرایطی به کارمند تبدیل شود؛ ما کارمندان بسیار لایقی داریم که شایستگی خود را به اثبات رسانده‌اند اما هنوز سیستم نمی‌تواند آنها را به هیات علمی تبدیل کند و در مقابل اعضای هیات علمی هم هستند که صلاحیت کلاس رفتن را هم ندارند و بهتر است به عنوان کارمند خدمت کنند لذا این سیستم هم باید اصلاح شود.

دانشکده علوم اجتماعی، اقتصاد و کارآفرینی دانشگاه رازی با برخورداری از مجموعه‌های آموزشی، پتانسیل علمی و نیروی انسانی ارزشمند نقش بسزایی در هدایت دانشگاه به سوی دانشگاه نسل سوم دارد، لطفا به تشریح این ظرفیت‌ها، فعالیت‌ها، برنامه‌ها و رویکرد مجموعه تحت مدیریت خود بپردازید.

بله، رشته‌هایی که در این دانشکده داریم مربوط به دانشگاه نسل سوم هستند مانند اقتصاد، کارآفرینی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، مشاوره، حسابداری و...، دانشکده علوم اجتماعی، اقتصاد و کارآفرینی کاملا در مسیر دانشگاه نسل سوم حرکت می‌کند، اکثر دانشجویان ما به ویژه افرادی که نخبه هستند توان انجام یک فعالیت اقتصادی را دارند، همچنین فرآیندهایی را در این راستا ایجاد کرده‌ایم؛ امسال شتاب‌دهنده دانشگاه رازی را در دانشکده علوم اجتماعی تحت مدیریت گروه کارآفرینی بر اساس امکانات موجود راه‌اندازی می‌کنیم، مرکز مشاوره روانشناسی دانشگاه رازی نیز به زودی تاسیس می‌شود، استقرار مرکز رشد نیز در این دانشکده ظرفیت بسیار ارزشمندی برای استقرار واحدهای فناورانه. سعی کردیم که این کارها را انجام بدهیم اما می‌دانیم که کافی نیست و باید خیلی بیشتر از اینها باشد.  

برخی معتقدند تحقق دانشگاه نسل سوم در استان کرمانشاه یک هدف آرمانی و دست نیافتنی است، نظر شما در این خصوص چیست؟

واقعیت این است که آرمان‌ها اصالتا مانند ستاره قطبی هستند و به سمت آنها حرکت می‌کنیم ممکن است خود آرمان تحقق پیدا نکند اما حرکت به سمت آرمان ارزشمند است. ما به این سمت قدم برمی‌داریم و امیدواریم که هم جهت را درست انتخاب کرده باشیم و هم سرعت ما کافی باشد؛ سعی کردیم جهت را درست انتخاب کنیم اما می‌دانیم که سرعت ما به اندازه کافی نیست و باید بیشتر از این باشد هرکسی که بتواند این سرعت را بهتر کند قدردان و سپاس‌گذار ایشان خواهیم بود.

در دانشگاه نسل سوم رسالت دانشجو و استاد در بُعد آموزشی و فرآیند تعلیم چیست؟

در دانشگاه نسل سوم هدف تولید ثروت است، ما باید مساله‌محور و در مسیر تولید ثروت حرکت کنیم، پس دانشجو نیز باید در یک فرآیند مساله‌محور و برای تولید ثروت وارد دانشگاه شود استاد هم باید مساله‌محور و برای تولید ثروت دانشجو را پرورش دهد. البته خیلی فاصله داریم تا به این مسیر برسیم زیرا هنوز نظام آموزش عالی به صورت دقیق وارد این عرصه نشده است یعنی دانشجو مساله‌محور وارد دانشگاه نمی‌شود استاد هم مساله‌محور به این مباحث نمی‌پردازد یا انتخاب نشده است، تاکید ما حرکت در این مسیر است البته همچنان مقاومت‌ها و ناکامی‌هایی هست که باعث کُند شدن کار می‌شود اما امیدواریم که در این مسیر به خوبی حرکت کنیم.

اگر صحیح باشد دانشگاه نسل سوم باید درآمدزایی داشته باشد، آیا دانشگاه‌های ایران و به تبع دانشگاه رازی در این زمینه موفق بوده‌اند؟ مشخصا به وضعیت دانشکده علوم اجتماعی و تربیتی اشاره بفرمایید.

واقعیت این است که دانشگاه‌ها باید درآمد داشته باشند؛ قاعدتا بخشی از فعالیت‌های دانشگاه‌های دولتی باید به سمت درآمدزایی برود و بخشی همواره به عنوان مسئولیت اجتماعی یک دانشگاه دولتی در خدمت جامعه باشد و آموزش عالی رایگان را در خدمت جامعه قرار بدهد. این موضوع در دانشگاه خصوصی متفاوت است اما همین وظیفه را باید مساله‌محور انجام دهد. بسیاری از شرکت‌ها، کارخانه‌ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی مسائل و نیازهایشان هایشان را چه برای تربیت نیروی انسانی و چه برای حوزه پژوهش در قالب پایان‌نامه‌ها و رساله‌های تقاضامحور در اختیار دانشگاه دولتی قرار بدهد؛ این وظیفه‌ دانشگاه دولتی است. دانشگاه رازی سعی کرده است که این گونه عمل کند، ما در رشته کارآفرینی بخش قابل توجهی از پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد را مبتنی بر مسائل بیرون جهت‌دهی می‌کنیم. ما در این مسیر قدم برداشتیم اما به این معنی نیست که کل هزینه‌های آن را از درآمدهای عمومی تامین کنیم به هر حال دولت به ما در ازای آموزش رایگان و... بودجه می‌دهد. دانشکده علوم اجتماعی هم به سهم خود ورود نموده و کار کرده است، ما اعتقاد نداریم که دانشکده علوم اجتماعی، اقتصاد و کارآفرینی از هیچ دانشکده دیگری جا مانده باشد بلکه اعتقاد داریم که حتی خیلی خوب عمل کرده است و توانسته جایگاه خود را در دانشگاه رازی نشان بدهد ضمن اینکه انتظار ما این است که خیلی بهتر از اینها عمل کند.

از مهم‌ترین شاخص‌های موفقیت در کارآفرینی فرهنگ کار و تلاش است، وضعیت دانشگاه و جامعه استان را از این منظر چگونه می‌بینید؟

هر جامعه‌ای یک فرهنگ کاری دارد، اینطور نیست که مردم ما حاضر به کار کردن نیستند، در طول دو سال گذشته نرخ مشارکت نیروی کار در استان کرمانشاه بیش از ۶ درصد افزایش پیدا کرده است و از حدود ۴۴ درصد به بیش از ۵۱ درصد رسیده است که این نرخ مشارکت نشان از  تمایل افراد به کار دارد. البته خُرده فرهنگ‌های غلط و محدودیت‌هایی از سوی برخی خانواده‌ها به ویژه برای بانوان وجود دارد. مسائل دیگری نیز مطرح است مثلا به جای اینکه در جامعه به بهره‌وری پاداش بدهیم به چیز دیگری پاداش می‌دهیم و پاداش‌های ما غیر بهره‌ورانه است و نظام پاداش‌دهی ما مشکل دارد یا امتیازات مادام‌العمر به گروه‌هایی داده می‌شود که تا ابد باعث بی‌انگیزگی دیگران و نفرت در جامعه می‌شود، بی‌عدالتی در جامعه انگیزه‌ها را از بین می‌برد یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌ها انگیزه کار است. دانشگاه رازی نیز در این اتمسفر قرار دارد و باید اصلاح شود.

 

آخرین اخبار